محمد (مهدی، حسین ، جواد )نصرتی
کودکانه
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

____________________
دسته بندی

محمد مهدی

تحقیق سنگها

تحقیق الکتریسیته

تحقیق آهن ربا

تحقیق قلب

عکس

محمد حسین

عکس

بهداشت کوکان

لوازم التحریر

کارنامه محمد مهدی

کارنامه سال چهارم -محمد مهدی

پنجم ابتدائی

ریاضی

تحقیق در زمینه مغز و اعصاب

نجوم

رباتیک

ادبیات

شاعران

کلاس ششم ابتدایی

تحقیق آهن زنگ نزن

کلاس هفتم

ریاضیات

زبان

علوم تجربی

زبان انگلیسی

عربی

قرآن

معارف اسلامی

مطالعات اجتماعی

پایه هشتم

ریاضی

____________________
آرشیو

ارديبهشت 1395

خرداد 1394

اسفند 1392

بهمن 1392

آذر 1392

آبان 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

دی 1391

تير 1391

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

____________________
مطالب اخیر

دانلود سوالات ریاضی پایه هشتم
سوالات ریاضی پایه هشتم
ماچگونه میبینیم؟
انیمیشن تجزیه برُدار
نرم افزار محاسبه ريشه n ام يک عدد
نرم افزار محاسبه جذر یک عدد تا 14 رقم اعشار
گسترده های حجم های هندسی
سئوالات عربی
سئوالات عربی
منبع وبلاگ http://classehaftom.blogfa.com/
سوالات اجتماعی هفتم
نمونه سوالات پایه هفتم
نمونه سؤالات ارزشيابي رياضي سال هفتم
دروس ریاضی و علوم تجربی
قرآن ،علوم ،عربی (هفتم )
کتاب هفتم (اول متوسطه اول)
عربی هفتم
سال نو مبارک
محمد حسین و محمد جواد
محمد مهدی و

____________________
نویسنده

علی نصرتی

____________________
لینک ها

سئوالات پایه هفتم

آموزشکار

پورتال اداری آموزشی و پرورشی مدارس

ششم دبستان

باشگاه مجازی معلمان کلاس ششم

دفتر مشق

معلم کلاس ششم

کارشناسی ارشد مدیریت

آموزش هوشمند

نوجوان ها

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

مستر قلیون

____________________
لینک ها

سوالات هفتم1

هفتمی

سوالات هفتم

سوالات هفتم و هشتم

هفتمی ها

دایره المعارف مقالات و کتب مغز و اعصاب

انجمن مغز و اعصاب ایران

جراح مغز و اعصاب

سایت مداحان اهل بیت

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمد مهدی و محمد حسین نصرتی و آدرس nosrati.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





____________________
امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 60611
تعداد مطالب : 58
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

زندگی نامه شاعر بزرگ معاصر قیصرامین پور

 "بسمه تعالی"

 

عنوان تحقیق: زندگی نامه شاعر بزرگ معاصر قیصرامین پور

معلم محترم  : جناب آقای پرتویی

پژوهشگر: محمد مهدی نصرتی

دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی دبستان حکمت (2/5)

 

قیصر امین پور، چنانچه از شعرهایش مى آید، جنوبى است و اهل «گتوند».شهرستانی در شمال خوزستان.وی دورانی از زندگی خود را در شهرستان دزفول گذراند. به همین خاطر هست كه جنگ را مى توان در اشعار روزگار جوانى اش به دیده ذهن دید و پریشان شد و بارید. او كه در سال 1338 متولد شده، تا سال 1357 در همان منطقه به تحصیل پرداخت و در این سال بود كه براى ادامه تحصیلات و ورود به دانشگاه تهران عزیمت كرد. هرچند که قیصر محدود به یک منطقه ی خاصی نیست وشعرهایش به کام همه شیرین است.

امین پور جوان در بدو ورودش به تهران و آغاز تحصیلات دانشگاهى جذب حوزه هنرى آن سالها مى شود و آشنایى اش با شاعران جوانى كه در حوزه هنرى گردآمده بودند او را به حضور در جمع آنان كشاند و باعث شد تا او تحت تأثیر یاران هم سلك و مرامش و به اشتیاق شاعرانگى هایش رشته تحصیلى اش را از علوم اجتماعى به ادبیات تغییر دهد.

او در سال 1366 به همراه دوستان نویسنده و شاعرش، بیوك ملكى و فریدون عموزاده خلیلى، نشریه سروش نوجوان را طراحى و منتشر كرد كه تا چندى پیش هم انتشار این مجله و مسؤولیت قیصر امین پور در سمت سردبیرى ادامه داشت.

از سال 1367 امین پور تدریس در دانشگاه الزهرا را آغاز كرد و دبیرى بخش ادبیات فصلنامه هنر و مسؤولیت در دفتر شعر جوان را به كارهاى خود ضمیمه كرد كه تاكنون ادامه دارد. امین پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نو آورى در شعر معاصر» كه با راهنمایى دكتر محمدرضا شفیعى كدكنى به سامان رسیده بود و موفق به اخذ مدرك دكتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها این پایان نامه در شمارگان بالایى به چاپ رسید.

قیصر امین پور درباره این اثر مى گوید: « پیشنهاد بررسى درباره این موضوع از طرف استاد ارجمند دكتر شفیعى كدكنى بود و من از میان موضوعات مختلف، این موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پایان نامه دكترى برگزیدم.»(1)

او مى گوید: «دشوارى كار آنجا بود كه چون من به نسلى آرمانگرا تعلق دارم و كار ادبى و خلاق را براى خود انجام مى دهم، شعرى كه دلم مى خواهد مى نویسم و هیچ كس هم در آن دخالت ندارد، فكر كردم در كار تحقیقى هم مى شود، این گونه بود؛ اما چنین نبود.»(2)

او ادامه مى دهد:« به هر حال من، آدمى دوزیست بودم. هم در مطبوعات هستم و هم در دانشگاه. دانشگاه از من توقعى داشت و لابد انتظار داشت از چشم انداز سنت، نو آورى را بررسى كنم و دوستان مطبوعات بر عكس. بین این دو دیدگاه سرگردان بودن مشكل كار من بود و موقعى این مسأله حل شد كه تصمیم گرفتم یك چشم سوم برگزینم و به قول گادامر یك جور فاصله گرایى.»(3)

با این همه آنچه پس از بررسى این كتاب نصیب خواننده مى شود، این موضوع است كه امین پور در این كتاب قصد نداشته تا تاریخ معاصر ادبیات را به رشته تحریر درآورد. چه ،كار این كتاب به جاى اینكه تاریخ ادبیات باشد، این است كه سنت و نو آورى را با توجه به تفكیك تعاریف سنت به معناى دینى و ادبى، به شكل دو عرصه لازم و ملزوم نگاه مى كند. او در این كتاب از نظریه پردازى پرهیز كرده و به بررسى مكاتب مختلف پرداخته است.

اهمیت این كتاب به زعم كسانى چون ضیاء موحد در آن است كه بعد از حافظ تماماً نقد شعر ما تقلید و چسبیدن به قالبهاى آهنین تا دوره مشروطه است و كتابهاى شعر ما از اول تا زمان حاضر تماماً تكرار و امر به تقلیدات و اینكه مبادا پایتان را از سنت بیرون بگذارید.

موحد متذكر مى شود: اگر كسى عظمت نیما را با این كتاب نفهمد و متوجه نشود كه جاى این آدم در تاریخ شعر ما كجاست، در جاى دیگرى نمى فهمد. من واقعاً بى طرفانه مى گویم كه با این كتاب حق نیما ادا شده است.(4)

گرچه این كتاب در سال 1372 آماده به چاپ بود اما به اقتضاى اینگونه پژوهشهاى دانشگاهى دامنه موضوع معین و محدود بود و تبدیل آن به كتاب نیازمند گسترش و پرورش یا پردازش بیشتر بود. پس قیصر امین پور به امید ادامه پژوهش و كشاندن دامنه سخن تا شعر امروز و شاخه هاى گونه گونش، در چاپ آن تا سال 1383 دریغ كرد. با این همه خودش مى گوید: دریغا كه در این درنگ 5 ساله، از بسیارى كار و گرفتارى و بیمارى و دیگر پیشامدهاى ناگوار روزگار، حتى فرصت و فراغت بازنگرى در آن را نداشته ام چه رسد به بازنگارى.

   

آثار قیصر امین پور در محافل و جشنواره هاى ادبى همواره مطرح بوده و هستند. چنانكه او درسال 1368 توانست تندیس مرغ آمین را از جایزه ویژه نیما دریافت كند و دو كتابش با نام هاى «ظهر روز دهم» و «به قولى پرستو» در همان سالهاى نشریعنى در سال هاى 1365 و 1375 جایزه جشنواره كتاب كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوان را از آن خود كرد.

قیصر امین پور همچنین جایزه تندیس ماه طلایى را كه به برگزیدگان شعر كودك و نوجوان 20 ساله اخیر تقدیم شده است، به دست آورده است.

درباره كتاب معروف او «سنت و نو آورى در شعر معاصر» برخى از اهالى شعر و ادب معتقدند كه او درباره شاملو كمى بى عنایتى كرده و به حرفهاى اخوان بیشتر پرداخته كه شاید مأخذ لازم را در اختیار نداشته و درباره بعضى ها هم مثل خانلرى و توللى، گزینش غیر لازم صورت گرفته است.

با این همه بسیارى از كارشناسان مثل محمود فتوحى معتقدند كه این كتاب امین پور در نوع خودش اولین پژوهش جدى دانشگاهى است كه به مسأله سنت و تجدد پرداخته است. او درباره این كتاب مى گوید: «بررسى كتاب را مى توان از سه نظر تاریخ ادبى، مدرنیزم و توهم مدرنیزم و جامعه شناسى ساختگراى تكوینى مورد بررسى قرار داد و به نظر من از فصل نهم تا پانزدهم كتاب ماهیتاً نگرش تاریخ ادبى دارد؛ اما شاهد آن سنت تاریخ نویسى كه خلأیى 80 ساله محسوب مى شود، نیستیم و در این كتاب تا حدى جبران شده است. در حقیقت بخش هاى مغفول تاریخ ادبیات مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلاً تقى رفعت، محمد مقدم و تندركیا مورد توجه هستند؛ اما مثلاً پروین اعتصامى در این كتاب نمى تواند جایگاهى داشته باشد.»(5)

چنانچه پیش از این آمد امین پور محصول تلاش فكرى سالهاى 57 و نسل دوم انقلاب است. او كه در سال 1357 زادگاهش را براى تحصیل در رشته دامپزشكى در دانشگاه تهران ترك كرده بود و پس از مدتى از این رشته انصراف داده بود و به رشته علوم اجتماعى نقل مكان كرده بود و باز هم این رشته را پس زد و در رشته موردعلاقه اش ادبیات سرانجام گرفته بود، در همان سالها در شكل گیرى حلقه هنرى و اندیشه اسلامى در حوزه هنرى با افرادى چون سید حسن حسینى، سلمان هراتى، محسن مخملباف، حسام الدین سراج، محمدعلى محمدى، یوسفعلى میر شكاك، حسین خسروجردى و ... همكارى داشت. گروهى كه بنیانگذاران جوان حوزه هنرى نام گرفتند و بعد ترها چهره هایى چون سهیل محمودى، ساعد باقرى، عبدالملكیان، كاكایى و فاطمه راكعى و علیرضا قزوه نیز به آنان پیوستند. البته هشت

سال بعد یعنى در سال 1366 او به همراه بسیارى از هم دوره اى هایش، از حوزه هنرى خارج شد و 2 سال بعد به كمك دوستانش دفتر شعر جوان را راه اندازى كرد.

   

امین پور در دهه هاى دوم و سوم زندگى اش شاعرى انقلابى و جنگ زده مى نماید و شعرهاى دوران جنگش از نوادر ادبیات جنگ و پایدارى آن سالهاست. اوخودش در پاسخ به این سؤال كه «قضاوت شما در مورد شعر دفاع مقدس از ابتدا تا كنون چیست؟» مى گوید: قضاوت به ویژه براى ادبیات و هنر دوره هاى خاص، بسیار دشوار است. منظور از دوره هاى خاص دوره هایى مانند مشروطیت، انقلاب، جنگ و دفاع مقدس است كه انگار شعر و ادبیات در این دوره ها وظیفه، كار كرد و رسالت و در نتیجه گویى تعریف دیگرى پیدا مى كند. بنابراین اگر بخواهیم با همان معیارهاى آرمانى و همیشگى دوره هاى دیگر به سراغ این دوره ها برویم چه بسا كه دست خالى بر گردیم و گمان كنیم كه خبرى از هنر و ادبیات نبوده است. در حالى كه در بررسى چنین دوره هایى بهتر است كه به جاى نقد ایده آل به نقد رئال بیشتر بپردازیم. یعنى واقعگرایانه تر نگاه كنیم نه صرفاً آرمانى و ایده آل.

امین پور كه تجربه تدریس و مقطع راهنمایى را در فاصله سال هاى 60 تا 62 در كارنامه خود دارد، از سال 67 نیز به تدریس در دانشگاه الزهرا پرداخت، اما شروع تدریس او در دانشگاه تهران به سال 1370 بر مى گردد كه تا پایان عمر نه چندان زیادش ادامه داشت.

فعالیت هاى ادبی قیصر امین پور رفته رفته از فعالیت هاى مطبوعاتى اش فاصله گرفت و چندی بعد به همراه كامران فانى، حسن انورى، محمد على موحد، یدالله ثمره، سلیم نیسارى و هوشنگ مرادى كرمانى، به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسى در آمد.

قیصر امین پور و اشعارش هر چه كه باشند، نمونه كامل زبان نسل دوم انقلاب است. نسلى كه از آرمان گرایى رفته رفته به واقع گرایى رخ پوشانده و همین واقع گرایى موجب نوشدن افكار و آراى آنها را داشته است. شاید به همین خاطر باشد كه اشعار دهه آخر عمر امین پوربیش از پیش مورد استقبال و اشتیاق نسل سوم انقلاب قرار گرفته است و آنها در كتابخانه هاى خود لااقل یكى از دیوان هاى او را در كتابخانه خود به غنیمت برده اند. بهتر است مهرگان امروز را با یكى از اشعار امین پور به پایان و از خواندنش لذت ببریم:

سراپا اگر زرد وپژمرده ایمولى دل به پاییز نسپرده ایم

 

 

چوگلدان خالى لب پنجرهپر از خاطرات ترك خورده ایم

 

 

دلى سربلند و سرى سربه زیر                                                                                  از این دست  عمری به سر برده ایم

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

زندگی نامه عنصری

 عنصری  سرآمد سخنوران پارسی در دربار محمود و مسعود غزنوی و استاد مطلق در مدح و غزل و قصیده  بعد از رودکی است .معلومات او منحصر به شعر و ادب نبود بلکه از همه علوم متداول در خراسان قرن چهارم هجری اطلاعات کافی داشت . عنصری شاعری توانا  هنرمند است در بیان معانی دقیق و خیالات باریک مهارت دارد و کمتر بیت اوست که حاوی مضمونی تازه ناشی از ذوق خلاق او نباشد

بر اثر احاطه به ادب عربی گاهگاهی مضامین خود را از شاعران بزرگ تازی گوی پیشاز خود گرفته لیکن چنان رنگ تازه و شکل جدید بدان بخشیدهاست که صورت نخستین در آن به چشم نمی خورد

به دلیل تسلط و بر علوم عقلی مقداری از افکار و اصطلاحات علمی در اشعار او راه یافته است منتهی گاهی  این استفاده از افکار و اصطلاحات علمی از طریق آمیزش با تخیلات شاعرانه صورت گرفته و گاه تنها به آوردن آنها بدون تصرف و به منظر بیان مقاصد شعری اکتفا شده است

دقت خیال و باریکی اندیشه و کوشش در آوردن مضامین نو و ابداعی ، فهم اشعار عنصری را تا حدی دشوار ساخته است .

 

آثار عنصری

  1. دیوان اشعار
  2. شادبهر و عین الحیوة
  3. وامق و عذرل 
  4. خنگ بت و سرخ بت

 

در عشق تو کس پای ندارد جز من        بر شوره کسی تخم نکارد جز من

با دشمن و با دوست بدت می گویم       تا هیچ کست دوست ندارد جز من

 

باد نوروزی همی دربوستان بتگرشود           تا زصنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

باغ هم‌چون کلبهٔ بزاز پر دیبا شود               باد هممچون طبلهٔ عطار پر عنبر شود

سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی         باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود

روی‌ بند هرزمینی حلهٔ چینی شود               گوشوار هر درختی رستهٔ گوهر شود

چون حجابی لعبتان خورشید رابینی زناز       گه برون آید ز میغ و گه به میغ اندر شود

افسر سیمین فرو گیرد زسر ،کوه بلند          باز مینا چشم و زیبا روی و مشکین‌ سر شود

روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار        بوستان چون بخت او هر روز  برناتر شود

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

محتشم کاشانی

 مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.

محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است. وی در شاهدبازینیز ید طولایی داشت و حکایات شاهدبازی خود را به نظم و نثر درآورده‌است که مهمترین آن‌ها رساله‌ جلالیه در وصف شاطر جلال معشوق مذکر اوست که از ۶۴ غزل و شأن نزول هر غزل و شرح اشعار به نثر تشکیل می‌شود.[۱]


زندگی‌نامه 

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی دارای لقب شمس الشعرای کاشانی شاعر ایرانی در آغاز سده ده هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دوران‌زندگی خود را در این شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال ۹۹۶هجری درگذشت و محل دفن او بعدها مورداحترام مردم قرار گرفت‌.نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمال الدین در نوجوانی به مطالعه علوم دینی و ادبی‌معمول زمان خود پرداخت و اشعار شعرای قدیمی ایران را به دقت مورد بررسی قرارداد. شعر‌های او درباره رنج و درد امامان شیعهاست و بیشتر جنبه ایدئولوژیک برای پادشاهی صفویان را داشت.

نام‌آورترین شاعر مدیحه‌سرای شیعه

مطلع «باز این چه شورش است...» که از محتشم کاشانی نراقی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

شاعران بسیاری پس از محتشم تا کنون از ترکیب‌بند یادشده در شعرها و نوحه‌هایشان سود برده‌اند.

او فنون شاعری را از صدقی استرآبادی (ساکن کاشان) فرا گرفت و خود شاگردانی مانند تقی‌الدین محمد حسینی صاحب «خلاصه‌الشعار»، صرفی ساوجی، وحشتی جوشقانی و حسرتی کاشانی را پرورش داد.

وی با سرودن دوازده بند در مرثیه شهداي کربلا که بند اول ترکیب بند وی با بیت «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟» آغاز می‌شود، مقام والایی در مرثیه سرایی کسب کرد.

وی در جوانی به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت و به مناسبت قصیده و غزلهای زیبایش مورد لطف شاه قرار گرفت‌؛ محتشم پس از مدتی در زمره شعرای معروف عصرخود جای گرفت ولی نظر به معتقدات دینی خود و احساسات شیعی دربار شاهان صفوی که در صدد تقویت این مذهب (در مقابل مذاهب اهل سنت‌) بودند به سرایش اشعارمذهبی و مصائب اهل بیت که در نوع خود تازه و بی بدیل بود پرداخت‌. محتشم پس از چندی به یکی از بزرگ‌ترین شعرای ایران در سبک اشعار مذهبی و مصائب ائمه اطهارشیعه بدل گشت و اشعارش در سرتاسر ایران معروفیت خاصی یافت، بطوری که می‌توان وی را معروف‌ترین شاعر مرثیه گوی ایران دانست که برای اولین بار سبک جدیدی درسرودن اشعار مذهبی به وجود آورد. اولین اشعار مذهبی محتشم در سوگ غم مرگ برادرش بود که ابیات زیبائی در غم هجر او سرود و پس از آن به سرایش مرثیه‌هایی در واقعه جانسوز کربلا، عاشورای حسینی و مصیبت نامه‌های مختلف پرداخت‌(کتاب تاریخ ادبیات)


ادامه مطلب...

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

استاد سيدمحمدحسين بهجت‌تبريزي متخلص به شهريار

 آمدي جانم به قربانت ولي حالا   چرا؟ 

بي‌وفا  حالا كه من افتاده‌ام از پا چرا؟


استاد سيدمحمدحسين بهجت‌تبريزي متخلص به شهريار فرزند حاج‌ ميرآقا خشكنابي كه خود از اهل ادب بود ، در تبريز چشم به جهان گشود. شهريار همزمان با انقلاب مشروطيت و بين سال‌‌هاي 1285-1283 خورشيدي در روستاي خشكناب نزديك بخش قره‌چمن متولد گرديد.

محمدحسين (شهريار) تحصيل را در مكتب‌خانه قريه زادگاهش با گلستان سعدي، نصاب قرآن و حافظ آغاز كرد و نخستين مربي او مادرش و سپس مرحوم امير خيزي بود .

تحصيلات ابتدايي را در مدرسه دارالفنون تهران به پايان رساند. در سال 1303 خورشيدي وارد مدرسه طب شد و آخرين سال پزشكي را با هر سختي كه داشت سپري كرد. در بيمارستان، دوره انترني را مي‌گذراند كه به سبب پيشامدهاي عاطفي و عشقي از ادامه تحصيل منصرف شد و كمي قبل از دريافت مدرك دكتري، پزشكي را رها كرد و به خدمات دولتي پرداخت. به قول خود شهريار، اين شكست و ناكامي عشق، موهبت الهي بود كه از عشق مجازي به عشق حقيقي و معنوي مي‌رسيد. بهجت در اوايل جواني و آغاز شاعري، و پس از سال 1300 كه به تهران رفت، “شيوا” تخلص مي‌كرد . ولي به انگيزه ارادت قلبي و ايماني كه از همان كودكي به خواجه شيرازي داشت، براي يافتن تخلص بهتري نيت كرد و دوباره از ديوان حافظ تفعل زد كه هر دوبار كلمه شهريار آمد و چه تناسبي داشت با غريبي او ، و اما نيت تقاضاي تخلص از خواجه :

غم    غريبي   و   محنت    چو  بر  نمي‌تابم 
روم   به   شهر  خود و  شهريار  خود  باشم

دوام  عمر او ز ملك او بخواه ز لطف حق حافظ 
كه  چرخ  اين سكه دولت به نام شهريار زدند


ادامه مطلب...